هنگام تجربه Spiritfarer به لحظاتی خواهید رسید که دیگر دلتان نمیخواهد در داستان پیشروی کنید. نه به دلیل اینکه بازی مشکل خاصی دارد یا بعد از نقطهای جذابیت خود را از دست میدهد؛ بالعکس، اسپیریت فیرر یک اثر زیباست که تا آخرین لحظه خود این زیبایی را حفظ میکند. دلیل تامل شما در به پایان رساندن بازی این است که نمیخواهید با بعضی از کارکترها خداحافظی کنید چرا که بعد از ساعتها در کنار آنها بودن، به حضورشان در بازی وابسته شدهاید و از شرایط فعلی خود بیش از حد راضی هستید. اما بالاخره به هر دلیلی مجبور خواهید شد که تمام کوئستها را انجام دهید و سفر همه شخصیتهای بازی را به پایان برسانید؛ و چیزی که عنوان اسپیریت فیرر قصد دارد به شما آموزش دهد همین است، اینکه چه بخواهید چه نخواهید هر چیزی یک روز به پایان خواهد رسید. اسپیریت فیرر نقاط قوت بسیاری دارد، از طراحی هنری زیبای آن گرفته تا گیم پلی گسترده و سرگرم کنندهاش، اما چیزی که بازی را به یک تجربه منحصر به فرد و فراموش نشدنی تبدیل میکند، مفهوم آن است و اینکه چگونه این مفهوم از طریق داستان و شخصیتها به بازیکن انتقال داده میشود.
شما در نقش دختر بچهای به نام استلا هستید؛ در ابتدای بازی یک میان پرده، موجودی ملقب به اسپیریت فیرر را در حال صحبت کردن با استلا نشان میدهد. طبق گفته اسپیریت فیرر، او دیگر وقتش به اتمام رسیده و باید دیار فانی را ترک کند؛ اما قبل از اینکه این کار را انجام دهد، وظیفه خودش –یعنی اسپیریت فیرر بودن- را به استلا محول کرده و سپس این دنیا را ترک میکند. وظیفه اسپیریت فیرر این است که ارواح سرگردان را پیدا کرده و بعد از برآورده کردن آخرین خواستههای این ارواح و کمک کردن به آنها در رسیدن به امور مهم زندگیشان، آنها را به آخرت بفرستد. از این رو، استلا سوار کشتی خود شده و شروع به جمع آوری ارواح این دنیا میکند. ارتباط برقرار کردن با داستان و شخصیتها از همان ابتدای کار بسیار آسان است چرا که همه چیز ساده و سر راست به نظر میرسد. بنابراین، زمانی که برای دفعه اول کنترل استلا را به دست میگیرید بدون هیچ معطلی کار خود را شروع کرده و به هیچ چیز دیگری بجز پیدا کردن دوستان جدید فکر نخواهید کرد. پرزنتیشن بازی به قدری زیباست که شما نیازی به دلیلی برای کاری که قرار است انجام دهید نخواهید داشت و با کمال میل وظایف یک اسپیریت فیرر را قبول خواهید کرد.
این دنیایی که قرار است برای پیدا کردن ارواح جست و جو کنید، به شکل غافلگیر کنندهای بزرگ است و اگرچه اکثر محیطهای آن شباهت زیادی به یکدیگر دارند، گشت و گذار در آنها به لطف گرافیک هنری چشم نواز بازی هیچگاه لذت خود را از دست نمیدهد. هر جنگل، دهکده، کوهستان یا غاری که ملاقات میکنید از زیبایی خاصی برخوردار بوده و ممکن است خانه ارواح و یا منابع متفاوتی باشند که قطعا برای رسیدن به هدف خود نیاز دارید. حتی زمانی که در حال سفر کردن با کشتی خود هستید نیز بکگرندهایی را مشاهده میکنید که حس فوق العادهای به شما میدهند، از یک آسمان تاریک پر از ستاره گرفته تا یک آسمان آبی و آفتابی.
https://bazimag.com/review/12979-spiritfarer-review-time-to-say-goodbye#sigFreeId54b5fab8ec
طبیعتا مهمترین ابزاری که در اختیار دارید کشتی شما است؛ کشتی شما که در ابتدای کار مانند یک قایق پناهجویان است، به مرور زمان پیشرفت کرده و به یک شهر بزرگ تبدیل خواهید شد، البته اگر به اندازه کافی ماهر باشید! پیدا کردن منابعی مانند چوب، آهن و یا گلیم –واحد پول بازی- ضروری است چرا که برای آپگرید کردن کشتی و ساخت مکانی امن و دوست داشتنی برای همسفرانتان به این منابع نیاز دارید. خود همسفرانتان -همین ارواحی که باید پیدا کنید- کارکترهایی دوست داشتنی با خصوصیاتی کاملا متفاوت هستند و مطمئن باشید تک تک لحظاتی که با آنها سپری میکنید، برای شما ماندگار خواهند بود. از آنجایی که این ارواح دیگر به طور کامل زنده نیستند، شکل و شمایل انسانی خود را از دست داده و هر کدام ظاهر یک حیوان یا موجودی فانتزی را به خود گرفتهاند؛ حتی تعدادی از آنها از دوستان یا آشنایان استلا هستند. اما مهمتر از پیدا کردن این ارواح، راضی نگه داشتن و کمک کردن به آنهاست؛ طبیعتا بیشترین وقتی که با آنها سپری میکنید روی کشتی خودتان خواهد بود. زمانی که یک روح برای اولین بار به کشتی شما قدم میگذارد، نیازمند مکانی برای زندگی است و بعد از اینکه این مکان را برایش فراهم کنید، باید به درخواستهای بعدی او برسید. ممکن است از شما بخواهد یک باغ برای کاشت درخت، مغازهای برای دوخت پارچه و یا یک نجاری برای برش چوب در کشتی درست کنید. بسته به اینکه چگونه به هرکدام از این ارواح و درخواستهایشان رسیدگی کنید، رفتار و حال روحی آنها تغییر پیدا میکند و خوشحال بودن آنها قطعا پرکها و مزیتهایی را به دنبال خواهد داشت. برای مثال، میتوانید غذای مورد علاقه آنها را بپزید تا ذوق مرگ شوند! حتی میتوانید آنها را بغل کنید تا کمی سر حال بیایند؛ اینکه کار سادهای مانند بغل کردن هم میتواند حال دوستانتان را بهتر میکند، باعث میشود بعد از هر مشکلی که برای یک کارکتر در خط داستانیاش به وجود میآید، فورا آپشن Hug را انتخاب کنید؛ کار ساده اما دوست داشتنی که هیچوقت تکراری نمیشود.
هر کدام از همسفرانتان خط داستانی مختص خود را دارند؛ هر کدام زندگی خود و آرزوهایی را داشته که به دلایلی نتوانستهاند به آنها برسند. تمامی کارکترهای بازی Mute هستند و این یعنی باید صدها خط جملهای که بالای سر آنها ظاهر میشوند را بخوانید و مطمئن باشید که این کار هرزگاهی شما را دیوانه خواهد کرد! با این وجود، صحبت کردن با دوستانتان در بازی به اندازه صحبت کردن با فرد پیری در دنیای واقعی که از نداشتهها و پشیمانیهایش برای شما میگوید، تکان دهنده و تاثیر گذار است و بخاطر همین دلتان میخواهد هر کاری که در توانتان است انجام دهید تا این ارواح با آرامش بیشتری این دنیا را ترک کنند. اینکه بازی سادهای مانند اسپیریت فیرر چنین شخصیت پردازی قوی داشته باشد واقعا تحسین برانگیز است. مشخصه دیگری که تاثیرگذاری صحبتهای همسفرانتان را بیشتر میکند، انیمیشنهای ساده و با نمک آنها هنگام خوشحالی، ناراحتی و هیجان زدگی آنهاست؛ این انیمیشنها در کنار دیالوگهای مناسب، گرافیک هنری بازی و موسیقیهای ملایم آن، لحظات به یاد ماندنی را خلق میکنند. و به همین دلیل است که بعد از سپری کردن ساعتها با این ارواح چه روی خشکی چه روی کشتی، به هیچ عنوان حاضر نیستید با آنها خداحافظی کنید اما متاسفانه چارهای ندارید. تاثیر گذاری بازی تا حدی زیاد است که احتمالا در برخی از لحظات آن مو به تنتان سیخ شده و یا اشک از چشمانتان جاری میشود.
مرتب نگه داشتن کشتی و رسیدن به امور آن مهمترین کارهایی هستند که در طول بازی انجام خواهید داد و چه بهتر که این کارها را هنگام سفر از نقطه A به نقطه B انجام دهید. آپشن Fast Travel در بازی وجود ندارد؛ حتی اگر منطقهای را از قبل در نقشه کشف کرده باشید، باید برای رسیدن به آنجا مدت زمان کم یا زیادی را صبر کنید –که این زمان به فاصله شما با آن نقطه بستگی دارد-. در هر صورت، نداشتن گزینه فست ترول کاملا منطقی به نظر میرسد چرا که اینگونه شما وقت دارید قبل از رسیدن به لنگرگاه دیگری، کارهای مهم خود را انجام دهید؛ علاوه بر آن، انجام دادن این کارها هنگامی که کشتی در حال حرکت است لذت عجیبی دارد!
زمانی که روی کشتی هستید، گیم پلی بازی بیشتر شبیه به یک عنوان در سبک مدیریتی است تا یک بازی پلتفرمر. کارهایی که داخل کشتی انجام میدهید، تسکهای کوچکی مانند ماهیگیری، آشپزی، چوب بری، پارچه دوزی و یا حتی باغبانی هستند؛ البته این تسکها فقط برای پر کردن وقت در بازی قرار داده نشدهاند، بلکه انجام دادن هر کدام باعث میشود منابعی را به دست بیاورید که برای کامل کردن تسک بعدی ضروری هستند. در کنار این تسکها، باید دستی به سر و روی خود کشتی بکشید. سیستم شخصی سازی کشتی چندان پیچیده و عمیق نیست، اما برای بازی مانند اسپیریت فیرر به اندازه کافی مناسب است. علاوه بر مکان زندگی همسفرانتان، شما میتوانید با استفاده از بلوپرینتهایی که پیدا کردهاید بخشهای مختلفی مانند مهمان خانه، باغ، آشپزخانه، آسیاب بادی، نجاری و ... را به کشتی اضافه کنید و تعدادی از آنها را میتوان به مرور زمان پیشرفت داد. حتی قابلیت تغییر مکان این سازهها نیز وجود دارد و میتوان آنها را با توجه به عظمت کشتی به طور دلخواه جابجا کرد.
https://bazimag.com/review/12979-spiritfarer-review-time-to-say-goodbye#sigFreeId27345c44e0
اما زمانی که به خشکی پا میگذارید، گیم پلی اسپیریت فیرر بیشتر به یک عنوان پلتفرمر شباهت پیدا میکند. روی خشکی معمولا کارهایی از قبیل جمع آوری آهن و چوب و یا پیدا کردن ارواح جدید برای دعوت به کشتی را انجام خواهید داد. در کنار اینها میتوانید به دنبال Shrineهایی بگردید که فعال کردنشان قابلیتهایی مثل Glide یا Double Jump را برای شما آنلاک میکنند. لازم به ذکر است که به دست آوردن این قابلیتها برای دسترسی به نقاط جدید در تمامی محیطهای نقشه بازی، ضروری است.
چه روی کشتی چه روی خشکی، گیم پلی اسپیریت فیرر جذابیت خودش را از دست نمیدهد؛ دلیل اصلی آن، این است که بازی هیچگاه شما را تحت فشار قرار نمیدهد. مردن یا باختن در بازی وجود ندارد و جمع آوری منابع به هیچ عنوان به امری خسته کننده تبدیل نمیشود چرا که امکانات و قابلیتهای جدید، نیازمند میزان غیر منطقی از منابع نیستند. از طرفی دیگر، به دست آوردن منابع هم آنقدر راحت نیست و تنوعی که در آنها وجود دارد، چالش کار شما را افزایش میدهد. این قضیه در مورد مدیریت منابع داخل کشتی نیز صدق میکند؛ اگر به اندازه کافی ماهر باشید، هیچگاه با مشکل اساسی روبرو نخواهید شد و اگر اهمیت زیادی برای اوضاع منابع قائل نشوید، ارواح گرامی از سفر با شما زیاد راضی نخواهند بود.
بعد از 10 یا 15 ساعت بازی کردن، زمانی که کشتی خود را به قلعه متحرک هاول تبدیل کردید، قدم زدن در آن و تماشای بخشها و طبقات مختلفش به شدت رضایت بخش خواهد بود؛ نه فقط بخاطر ظاهر باشکوهی که شما برای آن درست کردهاید، بلکه به خاطر پیشرفت و زحمتی که کشتی شما را از یک خراب شده به یک مکان آرامش بخش برای خودتان و همسفرانتان تبدیل کرد. زمانی که در این مکان قدم برمیدارید، ماهی میگیرید، موسیقی مینوازید و یا با دوستانتان خوش و بش میکنید، دیگر به اینکه گیم پلی بازی میتوانست از این بهتر باشد فکر نخواهید کرد. همین شادیها و کارهای کوچک، ارزش تمام زحماتی که کشیدید را دارند و به خاطر همین ها هم که شده ساعتهای بیشتری را برای تجربه اسپیریت فیرر صرف خواهید کرد.
Spiritfarer یک اثر زیبا و تاثیر گذار در مورد زندگی، عشق و اندوه است؛ تک تک لحظاتی که در آن تجربه و شخصیتهایی که در آن ملاقات خواهید کرد شما را سرشار از احساسات میکنند و مهمتر از آن، مفهومی را به شما انتقال میدهند که قبول کردن آن کار چندان آسانی نیست. بزرگترین نقطه قوت اسپیریت فیرر این است که با وجود سادگیاش، میتواند چنین مفهومی را به زیبایی هرچه تمامتر به مخاطب انتقال داده و لحظات به یادماندنی را برای او رقم بزند. گیم پلی خوش ساخت و لذت بخش بازی نیز یک مکمل عالی برای پرزنتیشن بی نظیر آن بوده و این دو در کنار یکدیگر تجربهای منحصر به فرد را به وجود آوردهاند؛ تجربهای که برای مدت زیادی از یاد نخواهید برد و مهمتر از آن، تجربهای که در این دوران سخت احتیاج داریم.
نظرات