در روزهایی که ویروس کرونا در جهان حکمرانی میکند و استودیوهای فیلمسازی هالیوودی برای کسب درآمد و جبران خسارات وارده، مجبور هستند که عناوین مستقل و نیمه مستقل خود را در شبکههای استریم به نمایش بگذارند، فرصت خوبی برای مخاطبان فراهم میشود که به تماشای این عناوین بپردازند. در میان عناوین اخیراً منتشر شده، فیلم شرلی (Shirley) با توجه به حضور مارتین اسکورسیزی (Martin Scorsese) در مقام تهیه کننده و الیزابت ماس (Elizabeth Moss) به عنوان بازیگر اصلی، نسبت به سایر آثار مورد توجه واقع شده است. فیلمی که علیرغم هنرنمایی کاریزماتیک الیزابت ماس در نقش شرلی جکسون (Shirley Jackson)، ایراداتی در فیلمبرداری و فرم قصه دارد که بیننده را سرگردان و آزار میدهد. با بازی مگ همراه باشید.
فیلم Shirley قرار است برشی از آخرین سالهای زندگی غیرمتعارف شرلی جکسون را به نمایش بگذارد. سالهایی که به نظر میرسد شرلی از سلامت روحی و روانی خوبی برخوردار نبوده است. فیلم با نمایی چند زاویهای از شخصیت رز آغاز میشود. کسی که مشغول خواندن داستان مریض گونه لاتاری (Lottery)، نوشته شرلی جکسون است و از اتفاقی که در پایان این داستان میافتد، هیجان زده میشود. رز (Rose) به همراه نامزدش فرد (Fred) برای تکمیل دوران پایان نامه نویسی خود به منزل استنلی هایمن (Stanley Hyman) میروند که شوهر شرلی جکسون است. گویا رز چنین میپندارد که شرلی شخصیت جالب و جذابی دارد و به شدت مشتاق این است که او را از نزدیک ملاقات کند. متأسفانه در اولین برخورد، شرلی رفتار دوستانه و صمیمانهای با رز از خود نشان نمیدهد و حتی از چهرهاش درمییابد که او باردار است! استنلی که توانایی مراقبت شبانه روزی از شرلی مریض احوال را ندارد، تصمیم میگیرد که وظیفه مراقبت و نگهداری از شرلی را به رز بسپارد. رابطهای که بعدها بین رز و شرلی شکل میگیرد، لایههایی از زندگی آنها دستخوش تغییر میکند که حتی به سمتی میرود که شرلی رز را به عنوان شخصیت خیالی داستان جدید خود در نظر میگیرد.
فیلم Shirley هرگز خود را به یک داستان بیوگرافی خسته کننده محدود نمیکند و با به کارگیری درونمایه روانشناسانه، به قصه رنگ و بوی متفاوتی داده است که روایت قصه را نسبتاً جذاب میکند. اما شرلی به همان اشتباهی دچار میشود که پیشتر فیلم کاپون (Capone) به کارگردانی جاش ترانک (Josh Trank) به آن دچار شده بود؛ عدم تشخیص خیال از واقعیت! در فیلم Capone که اثر چندان دندان گیری هم نیست، به آخرین روزهای زندگی آل کاپون میپردازد که به بیماری سیلفیس مبتلا شده و مدام در عالم هپروت به سر میبرد. در آن فیلم مخاطب به سختی میتواند تشخیص دهد که کدام یک از سکانسهای فیلم به اتفاقات حقیقی زندگی کاپون و کدام یک به رویاهای وهم انگیز وی مربوط میشود. در فیلم Shirley همین گونه است؛ علاوه بر تاکید فیلمساز روی زندگی نامتعارف شرلی، قصد دارد پردههایی از داستانی که در ذهن شرلی در حال شکل گیری است را به تصویر بکشاند. تا حدودی سخت میشود تشخیص داد که کدام سکانس به عالم خیال شرلی اشاره دارد و کدام یک به دنیای حقیقی او مربوط میشود. به عنوان نمونه، درک تفکیک خیال از واقعیت در سکانسهایی که به رابطه نامشروع رز و شرلی اشاره دارد یا سکانسی که در فضای سورئالیستی با هم نشینی رز و شرلی اتفاق میافتد، بسیار سخت و دشوار است و مخاطب را سرگردان میکند. این سردرگمی حتی در فهم پایان اثر هم نمایان میشود که گویا برخی از مخاطبان احساس میکنند که فیلم دو پایان بندی متفاوت را به نمایش میگذارد.
استفاده مکرر فیلمساز از نمای نزدیک (کلوز آپ) به شناخت جزییات صحنه آرایی لطمه زیادی زده است. درست است که فیلمساز قصد داشته با استفاده از نمای نزدیک، آن حس التهاب، پریشانی و نگرانی را در چهره شخصیتها آشکار کند ولی به کارگیری این نوع نمای دوربین، به درک جزییاتی که در خلال قصه اتفاق میافتد و بسیار هم مهم هستند، آسیب زده است. در یکی از سکانسهای ابتدایی پرده اول، شرلی داستان یک حادثه حقیقی را توضیح میدهد که قرار است منبع الهام رمان تازه خودش باشد. داستانی که پیرامون زن بارداری است که گفته میشود به قتل رسیده است. فیلمساز در حین شرح داستان توسط شرلی، نماهایی از آن قصه را به تصویر میکشاند که به علت استفاده از نمای نزدیک، به سختی میشود جزییات صحنه و حتی خود شخصیت را تماشا کرد. نمای نزدیک و قرارگیری نامناسب دوربین در برخی از سکانسهای فیلم به شدت آزار دهنده است.
بی شک یکی از نکات قوت فیلم شرلی، تیم قدرتمند بازیگریاش است که هرکدام به خوبی در نقشهایشان ظاهر شدهاند. الیزابت ماس که امسال بخاطر بازی بینظیرش در فیلم ترسناک مرد نامرئی (The Invisible Man) با استقبال زیادی روبرو شد، در این فیلم هم خوش میدرخشد و نقش یک نویسنده مریض احوال را به خوبی نقش آفرینی میکند که گویاست به علت داستانهای عجیبی که خودش مینوشته ، او را به این وضع انداخته است. گرچه اگر بازی الیزابت ماس را با دقت زیر ذره بین قرار دهیم، فرق آن چنان زیادی با شیوه بازیاش در سریال مورد تحسین سرگذشت ندیمه (The Handmaid's Tale) ندارد. از سوی دیگر مایکل استولبرگ (Michael Sthulberg) که نقش شوهر متکبر و مغرور شرلی را بازی کرده است، در چند سکانس غوغا میکند و پا به پای قدرت هنرنمایی الیزابت ماس پیش میرود. حضور لوگان لرمن (Loagan Lerman) در فیلم بسیار کوتاه ولی قابل قبول است. نقش آفرینی شوکه برانگیز اودسا یانگ (Odessa Young) در نقش رز را نباید غافل شد. زنی مهربان و پاکدامن که ناگهان تحت تاثیر افکار ملتهب شرلی قرار میگیرد و او را به مرور به فردی غیرقابل پیش بینی تبدیل میکند. میتوانم بگویم که تمام سکانسهای تقابل رز با شرلی به لطف بازی بینظیر ماس و اودسا و با هدایت جوزفین دکر (Josephine Decker) به بهترین شکل درآمده است.
فیلم Shirley هرگز به سمت و سوی یک اثر بیوگرافی ساده و کلیشهای پیش نمیرود و خوشبختانه درون مایه روان شناسانه آن به روایت قصه جذابیت می آفریند که باعث میشود مخاطب را به تماشای کامل فیلم ترغیب کند ولی نبود معیاری برای تشخیص از خیال از واقعیت و استفاده مکرر از نمای نزدیک در بسیاری از سکانسهای اصلی فیلم، Shirley را تا حدودی به اثری غیر مطلوب و ناخوشایند تبدیل کرده است.
نظرات