اخیرا جایی مطالعه کردم که نسخههای به فروش رسیده از Hitman 2(نسخهای که در سال 2018 منتشر شد، نه Silent Assassin) نود درصد کمتر از Hitman Absolution بوده است که باعث شد کمی تعجب کنم. و همین الان که دارید این مقاله را مطالعه میکنید، تنها حدود هزار نفر در استیم در حال بازی کردن هیتمن 2 هستند. البته زیاد پیش میآید که یک عنوان شایسته توجه فروش بالایی نداشته باشد، چرا که میزان فروش نشان دهنده کیفیت نیست. اما مشکل اینجاست که داریم در مورد هیتمن صحبت میکنیم، نه یک فرنچایز یا عنوان مستقل گمنام. و مهمتر از آن، داریم در مورد هیتمن 2 صحبت میکنیم که به جرات میتوان گفت بهترین هیتمن ساخته شده در تاریخ است.
البته شاید شما با این نظر موافق نباشید و با خود فکر کنید که Blood Money بهترین نسخه این فرنچایز است. حق هم دارید، هر چه باشد بلاد مانی بود که مرحلههایی به یاد ماندنی مانند Curtains Down، You Better Watch Out و یا A New Life را پیش روی بازیکن میگذاشت. اما با در نظر گرفتن اینکه دی ال سیهای هیتمن 2 مراحل هیتمن 2016 را هم به آن اضافه میکند، میتوان به این نتیجه رسید که هیتمن 2 در حال حاضر یکی از بهترین هیتمنهایی است که میتوانید روی تمامی پلتفرمها تجربه کنید.
میپرسید چرا؟ دلیلش واضح است؛ دو هیتمن ریبوت شده دارای ویژگی هستند که نه فقط در دیگر نسخههای این فرنچایز، بلکه در بسیاری از بازیهای ویدیویی وجود ندارد و آن سیستمهای بسیار عمیق گیم پلی است که به شما اجازه میدهد با هزاران روش مختلف و خلاقانه ماموریتهای بازی را به پایان برسانید. این ویژگی دو هیتمن ریبوت شده را نه تنها به دوتا از بهترین عناوین Stealth نسل هشتم، بلکه به دوتا از بهترین عناوین Stealth تاریخ تبدیل میکند. اینکه مخفیانه وارد یک منطقه حفاظت شده شوید، با دقت نقشه بریزید و هدف خود را به قتل برسانید آن هم طوری که همه فکر کنند یک حادثه بوده و بعد با آرامش مکان قتل را ترک کنید حس بسیار خوبی دارد. و به خاطر هوش مصنوعی عالی دشمنان، مراحل پیچیده و پر جزئیات و مکانیزمهای بسیار متنوع، تشویق میشوید که هر مرحله را چندین بار با استفاده از روشهای مختلف کامل کنید.
چیزی که واقعا هیتمن 2 را از بسیاری از بازیهای ویدیویی متمایز میسازد، لول دیزاین استثنایی آن است؛ همانطور که گفته شد، لولهای هیتمن 2 در کنار لولهای هیتمن 2016 یکی از بهترین تجربههای مخفی کاری در چند وقت اخیر را تشکیل میدهند. ساختار کلی مراحل این دو عنوان واقعا زیرکانه طراحی شده، به طوری که فرصتهای بسیار متنوع و جالبی را برای کامل کردن آجکتیوها به وجود میآورند و برای کسانی که به بازیهایی با Emergent Gameplay(گیم پلی ناپایدار) علاقه دارند واقعا بهشت هستند. از شهرستان ساحلی زیبای ساپینزا گرفته تا جزیره دلهره آور اسگیل؛ همه دارای جزئیات فراوان و سیستمهای پیچیدهای بوده که راه را برای ارائه کردن یک گیم پلی دلچسب باز میکنند.
اما این مراحل فقط از لحاظ ساختار داخلی پیچیده و عمیق نیستند، بلکه طراحی ظاهری آنها نیز بسیار عالی انجام شده و همین باعث میشود سپری کردن وقت خود در آنها واقعا لذت بخش باشد؛ محیطهای پاییزی اطراف Whittelton Creek، بیمارستان فوق پیشرفته مناطق کوهستانی هوکایدو و یا زاغههای پر جمعیت بمبئی همه ثابت میکنند که طراحان IO چقدر در ساخت دنیاهای پر جزئیات و قابل باور مهارت دارند.
و از همه اینها که بگذریم به مهمترین ویژگی بازی یعنی آزادی عملی که در گیم پلی آن وجود دارد میرسیم. همانطور که گفته شد، سیستمهای بازی عمیق، داینامیک و پیچیده هستند؛ به لطف این سیستمها و ابزارها و اسلحههای بسیار زیادی که در اختیار شما قرار دارد، میتوانید انواع و اقسام روشهای مختلف را برای به قتل رساندن اهداف خود خلق کنید. و اگر به اندازه کافی در این کار ماهر نیستید، خود بازی چندین روش متنوع را پیش روی شما میگذارد که استفاده از همانها هم لذت بخش است. هم روشهای از پیش تعریف شده بازی و هم راههایی که خودتان خلق میکنید همه به موقعیتهایی ختم میشوند که واقعا یک حس رضایت را در بازیکن به وجود میآورند؛ اما اینکه بازی تا این اندازه به شما آزادی عمل میدهد که روشهایی کاملا دلخواه را به کار بگیرید، ویژگی است که شاید در بسیاری از عناوین Stealth دیگر نتوان پیدا کرد.
برای اینکه اطلاعات بیشتری در مورد گیم پلی هیتمن 2016 و هیتمن 2 به دست بیاورید میتوانید نقدهای اختصاصی بازیمگ از این دو عنوان را در سایت مطالعه کنید(برای خواندن نقد هیتمن 2016 اینجا و برای خواندن نقد هیتمن 2 اینجا را کلیک کنید)؛ اما در هر صورت وظیفه خودم میدانم که دو چیز را به شما یاد آوری کنم، اول اینکه این دو عنوان وجود دارند و دوم اینکه واقعا شایسته توجه هستند و جای تعجب دارد که به آنها بهای زیادی داده نمیشود.
بازیهایی مانند هیتمن، پنجمین نسخه متال گیر سالید، Dishonored، پری، Deus Ex و یا هر بازی دیگری که دارای گیم پلی ناپایدار است، عامه پسند نیستند(برای آن دسته از افرادی که نمیدانند، امرجنت گیم پلی یا گم پلی ناپایدار زمانی اتفاق میافتد که شما با استفاده از ابزارهایی که بازی در اختیارتان قرار داده کاری را انجام میدهید و سپس سیستمهای داینامیک بازی به کار شما واکنش نشان میدهند)؛ و دلیل عامه پسند نبودنشان کاملا واضح است، این عناوین به جای اینکه تمرکز خود را روی اکشن عالی یا مبارزات بی نظیر بگذارند، تلاش میکنند تا آزادی عمل خود را به بهترین شکل ممکن پیاده سازی کنند و از این رو، ارزش تکرار بسیار بالایی دارند. از نظر من تمامی گیمرها باید حداقل یک بار عناوین ذکر شده را تجربه کنند. خلق بازیهایی با امرجنت گیم پلی کار آسانی نیست، نه از نظر هزینه یا زمان بلکه از نظر فکری؛ ساخت اینگونه بازیها هنر میخواهد و هر تیم سازندهای این هنر را ندارد. هیدئو کوجیما، وارن اسپکتر(سازنده سری Deus Ex)، جیکوب میکلسن و کریستین الوردام(کارگردانان هیتمن) از نمونه افراد بارزی هستند که استعداد بسیار زیادی در خلق امرجنت گیم پلی دارند و بدون شک آثاری که ساختهاند را میتوان در بین برترین بازیهای ویدیویی تاریخ قرار داد.
هیتمن 2016 و هیتمن 2 را تجربه کنید؛ نه فقط این دو، بلکه تمامی بازیهایی که دارای گیم پلی ناپایدار هستند. ممکن است جزئیات گرافیکی خیره کنندهای نداشته باشند یا اکشن آنها به اندازه عناوینی همچون God of War، Red Dead Redemption 2 و یا The Last of Us قوی نباشد، اما بدون شک بازیهایی بسیار کم نظیر و ارزشمند بوده که به ندرت میتوان مثل آنها را پیدا کرد.
نظرات