اولین نگاه به بازی Marvel's Spider-Man
زمانی که هنوز بتمن با عظمت سری Arkham اش بازار بازی های ویدئویی سوپرهیرو محور را تسخیر نکرده بود، فقط و فقط یک نفر بود که در میان خانواده ی کامیک بوکی ها، سر سوزن آبرویی در بازی های ویدئویی هم داشت. اسپایدرمن شگفت انگیز. اما این استاندارد ها آنچنان با ورود Arkham Asylum در هم شکست که همگان بازی های بعدی اسپایدی را ضعیف خواندند. با گذشت زمان اوضاع برای او بد تر و بد تر شد. با عرضه شدن شاهکار Arkham City و تبدیل شدن سری Arkham به یک سه گانه، اسپایدی به طور کامل از از چرخه ی بازی های سوپر هیرویی حذف شد. نه تنها اسپایدرمن، بلکه هیچ یک از دیگر قهرمانان کتاب های کامیک، توانایی ایستادن جلوی بتمن را نداشتند. شاید پتانسیل دوباره درخشیدن در اسپایدی وجود داشت. اما اکتیویژن کور تر از آن بود که بتواند این را ببیند. در آن بازه ی زمانی تاریک، زمانی که طرفداران از او روی گردان شده بودند و دیگر افتخاری برایش باقی نمانده بود، بزرگترین دشمنش را شناخت. بزرگترین دشمنش او نه دکتر اختاپوس بود و نه گرین گابلن. بزرگترین دشمن اسپایدی اکتیویژن بود. ناشری که برای سال ها زیر دستش زندانی بود و هیچ گاه فرصت خودنمایی به او نداد.
آن دوران دشوار گذشت و گذشت تا این که امروز نمی توانم جملاتی که می نویسم را باور کنم. اسپایدرمن از شر اکتیویژن خلاص شد. از شر اکتیویژن خلاص شد و...؟ و به دست سونی افتاد! به خاطر ندارم در دو یا سه سال گذشته خبر گیمی بهتری شنیده باشم. هم اکنون یکی از بهترین و خوش سابقه ترین استودیو های سونی یعنی Insomniac در حال کار کردن بر روی اسپایدرمن جدید است. همه چیز آماده است تا اسپایدرمن نیز بتواند جهشی در حد و اندازه ی سری Arkham و یا حتی فراتر داشته باشد.
Marvel’s Spider-Man
داستان بازی Spiderman 2018
بگذارید بدون فوت بیشتر وقت به سراغ بررسی بازی اصلی برویم. ما از این بازی یک تریلر 9 دقیقه ای داریم. تریلری که اطلاعات بسیار زیاد و خوبی را در اختیارمان گذاشته. پس ما را همراهی کنید تا موشکافانه آن را بررسی کنیم.
برج Fisk
Fisk Tower
در اولین صحنه اسپایدی را میبینیم که با گزارشی که از پلیس دریافت می کند متوجه می شود در برج Fisk یا همان Fisk Tower تیر اندازی و درگیری رخ داده است. اگر اهل کمیک های اسپایدرمن باشید این مکان را می شناسید. Fisk Tower محل اختفای یکی از بزرگ ترین خلافکاران نیویورک و یکی از بزرگ ترین دشمنان اسپایدرمن به نام ویلسون فیسک (Wilson Fisk) است. شخصی که همیشه با نام King Pin شناخته می شود. به این شخص در ادامه خواهیم پرداخت. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا برج فیسک به صورت یک ساختمان نیمه کاره نمایش داده می شود؟ آیا برج هنوز به طور کامل ساخته نشده است؟ بر اساس اطلاعاتی که خود اینسامنیاک از طریق حساب رسمی تویترش منتشر کرده، در این مرحله اسپایدرمن قبلا از خجالت کینگ پین و افرادش در آمده. او موفق شده به تشکیلات آن ها نفوذ کند و با دستگیری فیسک، او را به زندان بفرستد. شاید ورود و خروج های پر سر و صدا و خرابکاری های ذاتی اسپایدی باعث شده باشد ساختمان به چنین وضعی در آید! شاید هم دلیل دیگری در کار باشد. در هر صورت می دانیم که درگیری های مشکوک مجدد در این برج، کنجکاوی اسپایدرمن را برانگیخته است. او به محل می رود و متوجه می شود دسته ی خلافکارانی که با نام Demon ها شناخته می شوند پشت این قضیه هستند و اکنون قصد دارند مخفیگاه فیسک را برای خودشان تصاحب کنند.
دسته ی Demon ها که به مارتین لی یا آقای نگاتیو خدمت می کنند
Demons
دسته ی خلافکارانی که در اصل برای آقای منفی یا Mr Negative کار می کنند. آن ها همیشه ماسک های مخصوصی را به صورت می گذارند که چهره ی آن ها را به شیاطین شبیه می کند. آن ها همچنین تحت آموزش رئیسشان قدرت هایی ماوراءالطبیعه دارند و می توانند پالس های قدرتمند انرژی را از دستان خود آزاد کنند. دیمن ها یک ویژگی دیگر هم دارند که حسابی خطرناکشان می کند و آن نامیرا بودن آن ها است! آن ها هیچ وقت نمی میرند و این مورد می تواند اسپایدی را حسابی به دردسر بیندازد!
با از پای در آوردن تعدادی از این خلافکار ها، اسپایدی تماسی تلفنی با کینگ پین برقرار می کند. او که هم اکنون در در زندان است و یونیفرم زیبای زندانیان هیکل عظیمش را پوشانده، به اسپایدی می گوید که اگر می خواهد از هویت رئیس گروه Demons با خبر شود باید مردانش را از مرگ نجات دهد. پس اسپایدی راهی دیگر بخش های ساختمان می شود تا افراد کینگ پین را از خطر نجات دهد.
کینگ پین و تکه پرانی های اسپایدی!
KingPin
از نام او می توان به توانایی اصلی اش پی برد. کینگ پین یک هکر بسیار قدرتمند است که توانسته از این راه درآمد بسیار زیادی را به دست آورد. با این توانایی، او توانسته جرائم و سابقه های خود را پاک کند و به مقامات بسیار بالایی دست یابد. نشستن پشت مانیتور و کد زدن های بی پایان باعث شده او از لحاظ فیزیکی اصلا روی فرم نباشد و آنچنان که در تصویر می بینید از اندامی نه چندان ورزشکارانه بهره ببرد. البته این به معنای ضعف بدنی کینگ پین نیست. بلکه او از لحاظ فیزیکی نیز یکی از دشمنان سر سخت اسپایدر من است.
اسپایدی با مارتین لی روبرو می شود. میلیاردر خیر خواه شهر پشت همه ی این جنایات است
اسپایدی پس از مبارزه با خلافکاران، به پشت بام می رود تا ببیند چه کسی پشت این قضیه است. او ناگهان چهره ی "مارتین لی" (Martin Li) را می بیند که در حال هدایت دیمن هاست.
مارتین لی در کمیک
Mr Negative
مستر نگاتیو یکی از دشمنان سرسخت اسپایدرمن است که البته به نسبت دیگر ویلن های دنیای کمیک های اسپایدی، سابقه ی کمتری دارد. او برای اولین بار در سری The Amazing Spider-Man و در شماره ی 546 دیده شده. یعنی در سال 2007. به نوعی می شود گفت با دو شخصیت سر و کار داریم. نیمه ی خوب آن با نام مارتین لی شناخته می شود. لی یک میلیاردر بسیار معروف است که اعمال خیر خواهانه و خدا پسندانه اش باعث شده در میان مردم چهره ی بسیار محبوبی باشد. مهمترین کاری که لی در این زمینه انجام داده راه اندازی مراکزی با نام FEAST است. مکانی که در آن به بی خانمان ها و افراد نیازمند کمک می شود و خدمات رایگانی در اختیارشان قرار می گیرد. از قضی دانستن این نکته نیز بد نیست که زن عموی محبوب پیتر پارکر که او را به اسم Aunt May می شناسیم نیز در همین مجموعه کار می کند و این می تواند برای پیتر نگرانی های زیادی درست کند.
از طرفی بخش بد شخصیت مارتین لی آقای نگاتیو نام دارد که فردی است خبیث. او معمولا از شمشیر مخصوصی استفاده می کند که توانایی شلیک اشعه های مرگباری دارد. او همچنین از قدرت بدنی و ذهنی بالایی برخوردار است. مستر نگاتیو حتی می تواند با لمس کردن بدن اشخاص مختلف، شخصیت خبیث درون آن ها را زنده کند و به نوعی خبیثشان کند! در ادامه به این قابلیت خواهیم پرداخت.
وقتی مارتین لی کسی را لمس کند اتفاق خیلی بدی می افتد!
مستر نگاتیو سوار بر هلکوپتر خود از محل فرار می کند و اسپایدرمن نیز به تعقیب او می پردازد. نکته ی مهمی که در این بخش به آن برمی خوریم زمانی است که اسپایدرمن موفق می شود به هلکوپتر برسد و از مارتین لی بپرسد که چرا او این اعمال را انجام می دهد. پاسخی که لی به این سوال می دهد ما را نسبت به ادامه ماجرا بسیار کنجکاو می کند: "چون کس دیگه ای این کار رو انجام نمی ده!" پیداست که لی از عملی که انجام می دهد رضایت دارد و همچنین آن را آنقدر درست و لازم می داند که برای به انجام رساندنش خودش شخصا وارد کار شده. باید منتظر بمانیم و ببینیم لی قرار است چه برایمان تدارک ببیند. در ادامه هلکوپتر سقوط می کند و اسپایدی موفق می شود لی را نجات دهد. در پایان این صحنه نیز اتفاق عجیب و بسیار مهمی می افتد. موقعی که اسپایدی وارد کابین می شود تا لی را از آن بیرون آورد، او به ناگهان به هوش می آید و موفق می شود اسپایدی را لمس کند. تریلر همین جا به پایان می رسد اما اگر با کمیک ها آشنا باشید می توانید ادامه ی ماجرا را تا حدی پیش بینی کنید. پیشتر نیز اسپایدرمن توسط مارتین لی لمس شده بود. در این فرایند رنگ لباس اسپایدرمن عوض شده و از ترکیب قرمز و آبی با خطوط سیاه، به ترکیب آبی و قرمز با خطوط سفید تبدیل می شود! یعنی حتی جای رنگ های قرمز و آبی لباس او نیز عوض می شود. او همچنین به یکباره شخصیتی خبیث پیدا می کند و از قهرمان محبوب و خیر خواه قدیم فاصله می گیرد. شاید تصور کنید این اثر نیز مشابه همان چیزی است که Black Suit یا همان لباس سیاه بر سر اسپایدی می آورد. این نظر تا حدی درست است اما اثر لمس مستر نگاتیو بسیار بسیار بیشتر است! اگر لباس سیاه اسپایدی را اندک اندک از آرمان هایش دور می کرد اکنون او در یک لحظه به یک خلافکار بی رقیب تبدیل می شود! بی صبرانه منتظریم تا ببینیم اسپایدی قرار است در این موقعیت چه کند!
و اما اسپایدرمن بعدی ؟!
در پایان تریلر اما یک اتفاق بسیار مهم دیگر نیز رخ می دهد و آن ملاقات با Miles Morales است. جوان سیاهپوستی که در کمیک ها، اسپایدرمن بعد از پیتر پارکر است. پس از مرگ پیتر پارکر، این جوان طی سرقتی که از کمپانی آزکورپ انجام می دهد، به صورت اتفاقی عنکبوتی را نیز با خود می برد. او توسط این عنکبوت گزیده می شود و قدرت هایی مشابه اسپایدرمن پیدا می کند. میان قدرت های مایلز و پیتر تفاوت هایی بسیار جزئی هست اما آن ها در کلیات یکی هستند. حضور او در تریلر بازی می تواند نشانه ی چیز های زیادی باشد. اینسامنیاک تایید کرده که مایلز در داستان بازی نقش خواهد داشت. حال مشخص نیست باید از دیدن او خوشحال شویم یا ناراحت! آیا ممکن است پیتر و او در کنار یکدیگر بجنگند؟ درست همانند سری کمیک های Spider Men؟ یا این که قرار است شاهد مرگ پیتر پارکر باشیم؟ البته ممکن است مایلز صرفا نقش یک شخصیت میهمان را داشته باشد و تا پایان بازی به اسپایدرمن تبدیل نشود! در هر صورت باید منتظر ماند و دید.
کمیک Spider-Men اسپایدرمن های دو دنیا را با هم متحد می کند
گیم پلی بازی Spider-Man 2018
بازی در بخش گیم پلی پیشرفت های بسیار زیادی کرده. به طور کلی می توانیم گیم پلی آن را به سه بخش مخفی کاری، مبارزه و جست و جو در شهر تقسیم کنیم. البته این صرفا بخش هایی است که در تریلر بازی شاهدشان بودیم.
اندک بخش های به نمایش در آمده از مخفی کاری نوید عنوانی جذاب را می دهند
مخفی کاری در مرد عنکبوتی 2018
اولین موردی که به نمایش در می آید بخش مخفی کاری بازی است. در گذشته نیز بازی های اسپایدی از مراحل مخفی کاری بهره می بردند اما باید گفت این مراحل همیشه آنقدر نچسب بودند که اصلا نمی شد از آن ها لذت برد. این بار مشخص است که اینسامنیاک تمرکز ویژه ای روی این بخش گذاشته و سعی کرده آن را به بهترین شکل ممکن پیاده سازی کند. در اولین نگاه شباهت های بازی با سری Arkham را مشاهده می کنیم که برای یک بازی سوپر هیرویی در این سطح کاملا طبیعی است. اگر اینسامنیاک بخواهد یک بازی عالی بسازد "باید" از شاهکار راک استدی الگو بگیرد. یکی از مهمترین بخش هایی که مخفی کاری بازی را متنوع می کند ابزار ها و گجت های اسپایدی هستند. اسپایدرمن همچون بتمن از گجت های زیادی استفاده می کند که فقط و فقط یکی از آن ها را در تریلر شاهد بودیم. گجتی که همچون یک مین، با کاشته شدن روی دیوار می توانست یک دشمن را از پای در آورد. نکته ی مهم بعدی استفاده از محیط برای از پای در آوردن دشمنان بود. چیزی که در بازی راک استدی نیز شاهد آن بودیم؛ اما ظاهرا در این بازی وسعت بسیار بیشتری دارد. اسپایدی از یک جرثقیل کمک می گیرد تا دشمنانش را از پای در آورد و این می تواند گیم پلی را بسیار هیجان انگیز تر و متنوع تر کند.
مبارزات در بازی مشابه سری Arkham طراحی شده اند اما اینسامنیاک خلاقیت های زیادی در آن به کار بسته
مبارزات در Spider-man 2018
با این که سازندگان سعی کردند مبارزات را به وضوح نشانمان دهند اما هنوز ابهامات بسیاری درباره ی آن هست. به شخصه هنوز درباره ی این بخش نگرانم ومی ترسم بازی نتواند مبارزاتی به روانی سری Arkham تحویل دهد. در این مدت بازی های بسیار زیادی تلاش کردند مبارزات هک و اسلش بی نقص این سری را روی بازی شان پیاده سازی کنند. اسپایدرمن های قبلی، Remember Me، Shadow of Mordor، Mad Max، Sleeping Dogs و حتی ویچر 3... اما بلا استثنا همگی آن ها در این زمینه شکست خوردند. شخصا معتقدم تا کنون هیچ استودیویی نتوانسته مبارزاتی هک و اسلش و واقع گرایانه را در حد و اندازه ی ساخته های راک استدی ارائه کند. نمایش های اسپایدرمن جدید تا حدی نوید مبارزاتی عالی را می دهند اما جای دارد که هنوز هم از این بابت احساس خطر کنیم! مبارزات بر اساس سیستم حمله و بدل بنا شده اند و دشمنی که قصد حمله دارد با رنگ قرمز مشخص می شود. اسپایدی هم توانایی حمله و هم توانایی دفاع دارد و همچنین تعدادی فینیشر نیز برای او طراحی شده. همچنان در این بخش نیز می توانیم شاهد استفاده ی او از محیط باشیم که به نسبت بازی های آرکهم یک نکته ی جدید است و نشان می دهد اینسامنیاک ایده های خلاقانه ی زیادی را در بازی پیاده کرده است.
بازی اسپایدرمن بدون شهری که بتوانیم در آن آزادانه بگردیم حکم شوخی دارد.
گشت و گذار در شهر و Web Swimming
یکی از مهمترین بخش های یک بازی اسپایدرمن خوب همین گشت و گذار در شهر و تار تنیدن از این ساختمان به آن ساختمان است. اسپایدرمن برای اولین بار از نسخه ی Spider-Man 2 پا به دنیای بازی های Open World گذاشت. ازآن پس همین فرمول در دیگر بازی های او نیز ادامه یافت. Spider-Man 3، Web of Shadows و دیگر نسخه ها همگی همین ساختار را ادامه دادند. این بار نیز اینسامنیاک یک بازی جهان باز درست و حسابی برایمان تدارک دیده. نکته ی فوق العاده درباره ی این شهر این است که مانند ساختمان های Web of Shadows و Spider-Man 3 همه جای آن از ساختمان های مکعبی و بی روح با پنجره ها و تکسچر های یکدست تشکیل نشده و جزئیات فراوانی در جای جای آن دیده می شود. به عبارت دیگر این شهر روح دارد و زنده است و مردم مختلف و ماشین ها هر یک رفتار های متفاوتی دارند و واقعا «زندگی» می کنند. آسمان خراش ها سر به فلک کشیده اند و برای تار تنیدن های اسپایدی کاملا مناسب اند. سیستم تار تنیدن و گشت و گذر میان ساختمان های بازی بنظر روان ترین سیستمی است که تابحال در یک بازی اسپایدی محور پیاده سازی شده. حرکات و پیچ و تاب خوردن های اسپایدی نیز به نظر همانگونه است که باید باشد. این بخش از هر نظر استاندارد به نظر می رسد اما باز هم طرفداران دو آتشه ی بازی درباره ی آن نگرانی های بسیاری دارند. اگر حرکات اسپایدی و کنترل او در میان زمین و آسمان به آن روانی ای که مورد انتظار است نباشد همه چیز خراب می شود و بازی بخش بزرگی از جذابیتش را از دست می دهد. باید دید تیم اینسامنیاک می توانند این بخش را به خوبی به اتمام برسانند یا خیر.
گرافیک و موسیقی بازی Spider-Man 2018
جلوه های گرافیکی بازی خیره کننده هستند
و اما از حیث گرافیکی نیز باید گفت اثر پیش رو یکی از شاهکار های نسل است و باعث افتخار برند پلی استیشن. طراحان به معنی واقعی کارشان را به بهترین شکل ممکن انجام داده اند. تابحال در هیچ اثری لباس اسپایدرمن به این زیبایی به تصویر کشیده نشده است. همچنین جزئیاتی که در سایر مدل ها، کارکتر ها و محیط ها دیده می شود تکان دهنده هستند. بازی از حیث هنری نیز در سطح قابل قبولی قرار دارد و طراحی شهر نیویورک و رنگ بندی آن و همچنین ترکیبش در کنار لباس قرمز و آبی اسپایدرمن به زیبایی هر چه تمام تر انجام شده. نورپردازی و افکت های بی شماری که در جهت زیبا تر کردن بخش بصری به بازی اضافه شده اند واقعا شایسته ی تقدیر اند و همه ی این موارد نشان می دهند سونی حساب ویژه ای بر روی این بازی و موفقیتش باز کرده.
دربخش موسیقی نیز گرچه چیز زیادی به نمایش در نیامده و اطلاعات خاصی منتشر نشده اما در همین حد می دانیم که قطعات نواخته شده برای بازی همگی به تم های اصلی و قدیمی اسپایدرمن وفادار اند. موسیقی جاودانه ای که دنی الفمن برای سه گانه ی سم ریمی نواخت به همراه اثر هانس زیمر در فیلم های سری Amazing را می توان به عنوان منبع الهام اصلی موسیقی بازی جدید قلمداد کرد. البته تاثیرات تم های انیمیشن های اسپایدی نیز در موسیقی قابل مشاهده است. امیدواریم در آینده خبر های بیشتری از این بخش منتشر شود و با انتشار تریلر های جدید قطعات بیشتری از موسیقی بازی را بشنویم.
اسپایدرمن را بازی کنید
آخرین سخن
در حال حاضر شور و شوق طرفداران او را نمی توان وصف کرد. بعد از سال ها کم توجهی و خاک خوردن، اسپایدی به یکی از پرچمداران مهم سونی تبدیل شده و طرفداران هنوز مطمئن نیستند خواب اند یا بیدار! اگر پلی استیشن دارید حتما اسپایدرمن را بازی کنید و اگر ندارید هم حتما تهیه کنید و این اثر را از دست ندهید. این بازی می تواند حتی به تنهایی دلیلی باشد برای خریدن پلی استیشن. پس حتی اگر هنوز هم برای پیوستن به این خانواده ی بزرگ متقاعد نشده اید، حالا فرصت خوبی است.
نظرات (2)